جورچین...
چند وقتی است روز شمار زندگیم را ورق می زنم،
وترسی موهوم ،
ـ زاییده خیالی که شاید این تنهایی پرجمعیت تا ابد بامن بماند ـ؛
فضای سینه ام را چون حلقه های دود اشغال کرده است.
خودمانیم گویی هردو می دانیم که
ناباورانه تکه ای از روح هم را گرو می کشیم.
این عادت توهین آمیز را
دیشب توی آینه صاف تر ازهمیشه می دیدم.
شکسته ام
و هر روز بیشتر ترک بر می دارم
وکاش بلد بودی که تکه های مرا جمع کنی!
کاش زخمی احساسی نارسیده نبودم ،
که حالا از بلوغ بترسم.
جورچین غریبی است واژگانم امّا
کمی بی چتر بمان ،تا شاید
روزی ساعتی لحظه ای ،
باران دوباره بیاید...
عقب نشینی ...
عجیب نیست اینکه جور دیگری در خودم تکرار می شوم.
مستقیم به ته کوچه می رسم،
وتنها تفاوتم شتاب اضطراب انگیز گامهایم است.
شاید حاصلضرب این تسلسل طولانی درمن،
چیزی شبیه بلوغ است.
واحمقانه می نماید
وقتی پس از این بلوغ دیررس ،
به انتظار یائسگی نشسته ام.
خلسه غریبی است شرافت این تپش های ممتد
که رو به آرامشی مرگ گونه می کشاندم.
باران بی امان می بارد ،
وپنجره های خیالم بخار گرفته اند،
که حس می کنم جور عجیبی دوستت دارم.
فقط یک گام بردار که این جهنم عقب نشینی کند...
عکس هایی از فستیوال سالانه مجسمه های شنی در انگلستان
خوراک های بهاره بخورید سالم بمانید�..
10 نقل قول ارزشمند در مورد سلامتی
تصاویری جدید بازیگران در دومین شب جشن نفس
رمــانتیــک تریــن رستــوران های دنیـــا
هنـــــر و خلاقیــــت با دیــــــوار هـــای شهـــــــــر
245721 بازدید
104 بازدید امروز
356 بازدید دیروز
1165 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian